۱۳۸۷ آذر ۴, دوشنبه

حقیقت چیست؟

سؤالی که مدتها ذهن مرا به خودش مشغول داشته همین چند کلمه است. مایلم تا نظرات شما خوانندگان عزیز را در خصوص این نکته بدانم. در ضمن با انتخاب یکی از گزینه های ستون مقابل در این نظرسنجی مشارکت کنید.

۵ نظر:

Taymaz گفت...

سوالت در مورد حقیقت خیلی خیلی کلیه... یعنی اصولن محق نیستی که این سوال رو این طوری مطرح کنی. بذار یه نکته ی مهم رو یادآوری کنم که حقیقت اگر نسبی باشه نهایتا می تونی بگی اصلن وجود نداره چون اگر هر امر کلی رو به نسبیت ببندیم هم زمان پرونده اش رو هم بستیم. به این معنی که نسبی بودن امر کلی به معنی امتناع از اندیشیدن در رابطه ی با اون امره. در اصل آسون گرفتن درک اون امر. اما اگر مطلق باشه هم مشکلات اساسی به وجود خواهد اومد. از این قبیل که آرا متفاوت از پذیرفتنش سر باز خواهند زد چون انسان بسیار جامع المنظر نگاه می کنه. نهایتا هیچ یک از دو حکمی که تو قائل شدی رو به همین راحتی نمی شه بیان کرد.

reza گفت...

به نظر من حقیقت یک امر مطلق است ولی ادراک کلیه موجودات و طبعاً ادراک انسانهاهم بعنوان اشرف مخلوقات از آن نسبی است و بطور کلی در طول زمان و مکان در حال تغییر به سوی تکامل است.
پس حقیقت یکی است ولی انسانها با رشد تدریجی آگاهیشان در طول زمان به درک متفاوت و کاملتری از آن میرسند.
حال سوال این است که منظور از حقیقت آن چیزی است که قائم به ذات و علت العلل همه چیز در جهان است یا آن چیزی است که مااز او درک میکنیم؟

مسلماً او کامل است ولی درک انسان از او کامل نیست؟ داستان شناخت فیل در تاریکی از مولانا اشاره به این موضوع است. متاسفانه انسانها همیشه با الگوی ثابت درک و فهم خود ، حقیقت را تعریف کرده اند. در حالیکه فهم و درک انسان باید در طول زمان رشد کند و علمی تر و عمیق تر شود.

Unknown گفت...

سلام
بی شک پر ابهام ترین سوال بشر از ابتدت تا کنون حول همین واژه و اطلاقاتش بوده. پیشنهاد می کنم اگه تمایل داشتی به وبلاگم سر بزن
شاد باشی
www.horyar.blogfa.com

بنیاد ایده گفت...

به نظر من این حقیقت است.اینجا را بخوانید و تامل کنید:www.fa.rael.org . نیز در صورت نیاز می توانیم با هم در این مورد گفتگو کنیم.

adoryan گفت...

و اما حقیقت میدونید چیه؟ اول باید واقعیت رو درک کنید تا به حقیقت پی ببرید.یک اتم رو در نظر بگیرید داخل اون هسته وجود داره که ناشی از حرکت الکترونهاو پروتونها که هر کدام با چرخش ذرات و ضد ذرات خود ذره ای رو واقع شدن،ساده تر بگم وقتی یه پنکه ای خاموش باشه ما پرههاشو میبینیم و وقتی روشن می شه دیگه پره ای وجود نداره در واقع تو این مثال پنکه میشه حقیقت و دایریه حادث شده میشه واقعیت،پس اینو قبول دارید که تمام هستی واقعیت داره اما حقیقت نداره، به این دلیل که اگه حرکت و چرخش رو متوقف کنیم دقیقا هیچ چیز وجود نداره و تنها حقیقت مطلق خداست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin